2777
2789
عنوان

پس دادن دعوتی مهمونی

| مشاهده متن کامل بحث + 2059 بازدید | 110 پست
خب اون طفلیا که چیزی نگفتن که بره سرشون خالی کنناین یه چیزیه بین استارتر و مادرشوهرش

دقیقا همینه، البته فعلا نگفتن، یواش یواش داره میره به اون سمت انگار، منم بخاطر همین متوجه شدم، در غیر اینصورت میگفتم شاید من اشتباه میکنم اونا منظوری نداشتن، خودمو گناه کار میدونستم که چرا رفتم نون شون رو خوردم حالا حس بدی هم بهشون دارم، اما

الانم یه طور دیگه حس گناه دارم، خودمو بی ارزش کردم، خانواده ی پدری ام خیلی شرایط خاصی دارن، هیچی نمیگم اما عزت و اعتبارم، شخصیتم رفته زیر سوال، انگار چنگ انداختن روی آبرو و شخصیتم، فقط دیگه مونده بگن حالا ما هر وقت دعوت کردیم تو پا نشو بیا، اما امان از ترس داخل قلبم، از اینکه تو خونه ام با شوهر و مادرشوهرم بحثم نشه

یه دختر ناز شمالی، با کلی آرزو

ممنونم از همگی، فهمیدم که اول از همه باید زندگی خودمو جدا کنم، نمیشه خونه مادرشوهر نرم وقتی میان، چون دیگه خیلی یهویی میشه هیچ جا نرم، اما خونه ی دعوت کننده نمیرم که حتما با کلی بحث و احتمالا دعوای کلامی زیادی روبرو میشم که اینم بالاخره لازمه چون در غیر اینصورت من نمیتونم خودم باشم و زندگی خودمو بسازم

یه دختر ناز شمالی، با کلی آرزو

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم کارمندم. اوایل ازدواج سالی 4 تا 5 بار دعوت می کردم خانواده شوهرم رو. از در وارد می شدن تکه می ند ...

دقیقا عزیزم 

منم دائم سر کار بودم با همسرم بعد فامیل شوهر هی یهویی میومدن سر زده خب خونه منم مرتب نبود تیکه مینداختن ک خونت کثیفه 

یا همش ب شوهرم تیکه مینداختن ک خسیسی مشت تو سفت گرفتی درصورتی ک از شوهرم پول میگرفتن همیشه اما ما فقط مهمونی گرفتن شرایط شو نداشتیم 


اگر قرار باشه سر هر مهمونی کلی تیکه و طعنه بشنوی نرفتنش خیلی بهتره 

همون بهتر ارتباطی نباشه چون تو این زندگی های سخت آلام آدم مهمونی میری ک روحیه ات عوض بشه ن ک حالت بد شه بخصوص فامیل شوهر

یه بار دعوت میکنم 

اگر از من بپرسن قشنگ‌ترین واژه‌ای ای که یاد گرفتی چیه؟میگم پذیرش...پذیرفتن شرایط با تمام سختی هاش،پذیرفتن آدما با تمام نقص هاشون، پذیرفتن این که مشکلات هست ولی باید ادامه داد، پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه می‌کنم ،پذیرفتن اینکه من کامل نیستم، پذیرفتن تموم فقدان هااا، پذیرفتن تمام از دست دادن ها 🌱 شکست خوردن هااا ،رها شدن هااا داشتن پذیرش یعنی پایان دادن تمام دعواها و اختلاف‌ ها 🤍پایان حال بد وجنگ و اعصاب و شروع آرامش....بپذیرید بچه‌ها همه چیز رو بپذیرید و رها کنید...اگر کسی دوستون نداره ،اگر کسی ارتباطش رو باهاتون کم می‌کنه اگر کسی ازتون متنفره اگر کسی ازتون دور میشه اگر زندگی اونطور که میخواستین پیش نمیره هیچی جز پذیرش و گذشتن نشون نمی‌ده...چقدر بالغ هستید 🌻یه عدد نومزد دارم که تمام منه:)💚 جان من است او 🤭درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم باتچکر 💙

دقیقا عزیزم منم دائم سر کار بودم با همسرم بعد فامیل شوهر هی یهویی میومدن سر زده خب خونه منم مرتب نبو ...

وای چه خوب گفتی 

ادم مهمونی میره دلش باز بشه خوش بگذره 

قراره حرف وحدیثش تا مدت ها جمع نشه نره بهتره

خدایی که دغدغه ی ازدست دادنت راندارم؛ دوستت دارم💚
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792