صبح که از خواب بیدار شدم
دیدم هوا بارونیه و چه لذتی بالاتر از بو و صدای بارونه
لباس پوشیدم رفتم باشگاه و با انرژی تمام ورزش کردم
ناهارمهمون داشتیم قیمه بار گذاشتم
فرشا از قالی شویی رسید و خونه واقعا بوی نویی میده
چقد این حال و هوای دم عید و دوست دارم
چقد نو شدن حس خوبیه
با ماهی ها یکم معاشرت کردم 😅
وعده های غذایی کامل خوردم
غرل شماره ۴۶ حافظ و حفظ کردم
تو باشگاه پادکست آری به زندگی از مجتبی جان شکوری و گوش دادم
همه اینا در حالیه که دیروز عملا هیچکاری نکردمممم و تو رخت خوابم بودم
همیشه که قرار نیست تو اوج باشی
معنای زندگی نهفته در تضاد ها و تفاوت خاست
امروز خوشحالم و دیروز نبودم
امروز سپید و دیروز سیاه
به روز اشک و یه روز لبخند
حافظ منشین بی می ومعشوق زمانی
کیام گل و یاسمن و عید صیام است





