عروس همسایه اومد خونشون،اتاق من همکفه،از پنجره هم میبینم، هممیشنوم.
مادر شوهر گفت پسرم نیست، بشین کنار باغچه تا بیادش.
عروس واقعا چهارزانو نشست تو باغچه کوچه 😁😁😁
اصلا بهش برنخورد
گفت چه خبر مااااادرررررر
مادره هم با تعجب گفت سلامتی، همونجا ایستاد کنارش تا پسرش اومد،
رفتن داخل 😂😂