ی ساله باهمیم قصدمون ازدواجه ولی حقوقش کمه مدرکش رو خیلی جاها گذاشتهاما هیچ خبری نشده
پسر خوب و مهربونیه و حامی من هست شکاک نیست و واقعا منو میخواد خانواده اش از نظر مالی وضعیت پایینی دارن فقط تونستن ی آپارتمان کوچیک براش بخرن حتی پول عقد و عروسی و وسایل خونه نداره حساب من بیشتر پول داره تا حساب خودش تو این ی سال هم نتونست پولی جمع کنه ی جورایی قسمتی از خرج خونه باهاش
چیکار کنم منم خواستگار ندارم و مشکل دارم و اون با این مشکل کنار اومده خانواده ام از نظر مالی خیلی بالاتر از اونن اما من راحت نیست و هیچ وقت رنگ آرامش رو کنار خانواده ام ندیدم و اون همه چیز من شده حتی مرهم دردام و همیشه آرومم کردن حتی اگه ۴ صبح باشه و خواب باشه بهش زنگ میزنم آرومم میکنه
چیکار کنم خودشمناامید شده میگه من ب باهمبودنمون فکنمیکنم دیگه انگار خدا صدامو نمیشنوه