حالا حس کردی چیزی رو با تمام وجودت خواستی، اما فقط به این دلیل که زن بودی، ازش محروم شدی؟ نه به خاطر تواناییهات، نه به خاطر لیاقتت، فقط به خاطر اینکه زن بودی.
انگار یه دیوار نامرئی جلوت بوده، یه مرز نانوشته که همه میدونستن وجود داره، ولی هیچکس دربارهش حرفی نمیزد.
چند بار خواستی بلندتر رویا ببافی، اما صدایی تو گوشت زمزمه کرده: ‘این برای تو نیست… تو نباید بخوای… تو نباید بری…’؟
چند بار چشمهاتو بستی و چیزی رو توی دلت دفن کردی، فقط به این دلیل که زن بودن، برای بعضیا یعنی محدودیت؟
بیاید از لحظههایی بگیم که به خاطر زن بودن، از چیزی که حقمون بود، جا موندیم:)