2777
2789

سلام


تازگیا ی مسئله ای خیلی اذیتم میکنه و حس میکنم داره رو زندگی منو همسرم تاثیر میذاره


من ی خواهرشوهردارم ک از لحاظ روحی واقعا مریضه بسیییار زیاد مشکل داره ک اگه بخوام بگم تو حوصله این تاپیک نمیگنجه.تو کاربری قبلیم خیلی از مشکلاتمو باهاش تاپیک زدم واز بدیایی ک بهم کرده گفتم درحدی ک خیلی از شماها میگفتین اگه جای من بودین میکشتینش


حالا بگذریم،این خانم یک سال و نیم پیش بعداز ۱۶سال صاحب ی دختر ناز شد‌.ازو نجایی ک دختر ۸ساله منم خیلی دوسش داره و خونه ومغازشونم نزدیک ب ماست و منم خیلی دل رحمم این خانم حداقل هفته ای سه بار دخترشو میفرسته خونمون.دخترش اوج شیطنت و کنجکاویشه و ب همه چی دست میزنه.اتاق ماهم بنا ب دلایلی درشو درآوردیم و الان در نداره.این بچه ب حدی اذیت میکنه ک تا مرز جنون میرم.درحدی ک من پارسال باردار بودم و استراحت مطلق.این خانم هرشب دخترشو ک تازه راه رفتن یاد گرفته بود و ب همه چی دست میزد میاورد خونمون و منم مدام باید ریخت وپاشش رو جمع میکردم.تا آخرش بچه ام سقط شد بخاطر فعالیت زیاد.دخترمم پارسال کلاس اول بود مزاحم درس خوندنش میشد.شغل همسرم هم راننده ماشین سنگینه هفته ای دوسه شب خونست ک ما اصلا نمیتونیم خانوادگی باهم تنها باشیم همیشه مزاحم مان.همسرم هم دوسش داره و دلش نمیاد بهش نه بگه هرچی ک میخواد بهش میده.مثلا سه شب تو جاده بود به محض اینکه میرسه این دخترشو میاره نمیذاره استراحت کنه شوهرم.مدام باید بغلش کنه بگردونه


بارها ب شکل های مختلف غیر مستقیم بهش فهموندم ک اذیت میشم ولی فایده نداره


مثلا دیروز رفتن فاتحه زنگ زده نیم ساعت میارم پیشت گفتم فردا امتحان آیین نامه دارم گفت فقط نیم ساعت.خداشاهده از ساعت ۴تا ۸شب خونمون بود منم هیچی نخوندم بعدشم فقط ریختد پاش جمع کردم


دیدم دیشب باز باپدرشوهرو متدرشوهرم فرستادش اینجا تا ساعت ۱۱ اینجا بود.بی محلی میکنم فایده نداره 


شما بگید من چیکاررر کنم؟


ازونجایی ک شوهرم خیلی محترمه و به خانواده ام احترام میذاره نمیتونم چیزی بهش بگم .مثلا ماه پیش خواهرزاده من ک ۱۲سالشه اومد ی هفته پیشمون موند.ولی خب بچه ۱۲ساله ک اذیتی نداره بیشتر اون مدتم خونه نبود شوهرم.خودشم میدونه اذیت میشیم ولی دلش نمیاد بگه نیادخواهرزاده اش


یعنی از کارا و حرفایی ک خواهرشوهرم ب منو دخترم زده بگم گریه میکنین ب حال سادگیم ک باز باهاش حرف میزنم.هربارم خودش میاد راه آشتیو باز میکنه

من چیکار کنم این بچه کمتر بیاد باز مدرسه شروع بشه میاد تا ۱۱شب.دخترم دیر بخوابع صبش سخت پامیشه واسه مدرسه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خودت باید مدیریت کنی، ساعت ۹ شب بگو دخترم می‌خوابه شب بخیر خوش اومدی، چراغا رو خاموش کن بگیرید بخواب ...

مشکل اینه از رو نمیره تازگیام عادت کرده دخترشو تنها میفرسته خودش نمیاد منم نمیتونم ببرمش خونشون 

به نظر من هم سعی کنید خواهرزادتون کم تر بیاد هم خواهرزاده همسرتون 

من تک نوه بودم خالم و داییم من و خیلی دوست داشتن ولی حتی یه بار هم بدون مامان بابام نموندم خونشون 

مشکل اینه از رو نمیره تازگیام عادت کرده دخترشو تنها میفرسته خودش نمیاد منم نمیتونم ببرمش خونشون

بگو مسیولیت بچه مردم سخته بهش لطفا تنها نفرست دخترت رو آسیب میبینهدخدایی نکرده شیطون هم هست نمیتونم کنترلش کنم

نمیتونیم شرایط مستاجری نداریم.خونه پدرشوهرمه داده توش بشینیم


خودت و دخترت را کلاسهای مختلف ثبت نام کن حالا که تابستونه و هر بار زنگ زد بگو شرمنده ام کلاسم

و از اون طرفم می رم خونه مامانم 

بچیونش دیگه تا کم کم از سرش بیفته

مشکل اینه از رو نمیره تازگیام عادت کرده دخترشو تنها میفرسته خودش نمیاد منم نمیتونم ببرمش خونشون

بهش بگو یک ساعت دیگه بیا ببرش میخوام برم خونه مامانم یا خونه خواهرم چند دفعه بهانه بیاری دیگه کم تر میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  2 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  1 ساعت پیش