همه کارهای خونه و بچه با خودم هیچ کاری نمیکنه بعد برای مردم خودشو هلاک میکنه هر کاری بگن میکنه سریع اما به من اصلا اهمیت نمیده خسته ام ازین همه رفتار های عذاب آور همش کارن شده گریه افسرده شدم
یه پدر درست حسابی هم ندارم که پشتم در بیاد شوهرم یاد گرفته با پول همرو میخره باج میده که کسی چیزی نگه و همیشه منو مقصر جلوه میده آخ که ازین دورییش متنفرم
هیچ وابستگی به من نداره هر کاری بخواد میکنه
چیکار کنم ازین همه خستگی و عذاب