بنظرتون برگردم به همسر سابق یا نه

ببین همسر دومم عالیه  بچه از ازدواج قبلی دارم اونا رو خیلی بیشتر از پدرشون حمایت مالی میکنه توی هرکاری هواشون رو داره هوای خانوادم رو داره اما من در هفته چندبار خواب زندگی قبلی رو میبینم با وجد اینکه چند  سال پیش جدا شدم و هرکاری میکنم ذهنم از قبلی پاک نمیشه چون هنوز قلبم اونجاست منم دقیقا ۱۷ سالم بود و همسر قبلیم ۲۲ ساله بود و خیلی بد که هم خودم توی عذابم و هم همسر دومم بیچاره با هزار امید و آرزو با خانوادش جنگید تنهایی این زندگی رو شروع کرد همه وسایل ها رو خودش خرید بدون حمایت هیچ کس چون خانوادش مخالف بودن ازشون گذشت همه کار کرد برا این زندگی اما من فقط ظاهرم توی این خونه میخنده روحم توی زندگی فبلم داره زندگی میکنه دلم برا همسر دومم میسوزه واقعا گناه داره و نمیدونه من چه مرگم هست گاهی شک میکنه میگه هنوز به گذشته فکر میکنی و به دروغ میگم نه اما همسر دومم بیچاره کنار من خوشبخت نیست میفهمم اما بخاطر بچه و دوست داشتنم هیچی نمیگه واقعا ازدواج دوم اشتباهه چون آدم توی گذشته جا میمونه 

دست بزن و خیانت هیچ جوره قابل چشم پوشی نیست. شماام برو تراپی ک بتونی همسر سابقت رو کلا از ذهنت بیرون کنی و نسبت به آینده بدبین نباشی و بتونی راحت رو موقعیت‌های جدیدت تمرکز کنی. یادت باشه یه اشتباه رو دوبار تکرار نکن اون اگ تورو میخواست همون موقع ک زنش بودی باهات مثل ملکه رفتار می‌کرد. 

بببین پوله مهم نیست ولی مردیکه بخاطرتو ازپولش بگذره نشانه دوسداشتنه واسه همین میگم شرط وشروط بزار چ مالی چ جانی ببین کدوم بیشتر ثابت قدم هستن درثانی مشخصه هنوز ب همسرسابقت علاقه داری ک ب عنوان گزینه بهش نگاه میکنی

اسی بنظرم برنگرد حرمتا شکسته دوست داشتنا تبدیل به کینه و نفرت شدن بریم همون اش و همون کاسه هست ذات آدم رو نمیشه تغییر داد

اون اولی پدرم بود مادرم بود محبتی که از اون میگرفتم از هیچ کس نگرفتم اینجا نمیشه بگم چه کارهایی توی خونه می‌کرد یا بیرون میگه فقط توی قصه ها اینجوریه ولی این واقعی بود اما متاسفانه اعتیاد داشت خیلی سال بالای ده سال نشستم تا ترک کنه هربار میرفت دوباره مصرف می‌کرد بعد طلاقم خیلی فرصت دادم اما ترک کردنش موقت بود اما الان چند ساله پاکه محبتی که از اون اولی میگرفتم از این دومی نمیگیرم خیلی خوبه اما محبتش درحد گفتن دوست دارم هست ولی اون اولی ی کارهایی می‌کرد اصلا همه میگفتن اسپند دود کن جاریم با حسرت میگفت خوش به حالت اینجا واقعا نمیشه بگم چکار می‌کرد خودش و مادرش با گریه من گریه میکردن هنوز دلتنگ مادرش،میشم ی زنی بود از مادرم برام بهتر ندیدم مثلشون رو و نخواهم دید 

این دومی محبتش رفتاری هست چیزایی که دوست دارم میگیره میاره بدون اینکه بگم اما اون اولی هم زبانی،بود هم رفتاری بچه هام دومی رو دوست دارن میگن مرد خوبیه 

نه برنگرد خیانت کرده خواهر گول نخور وبامرد بااصالت اشناشوو

همسر سابقم وقتی فهمید عقد کردم آنقدر مصرف کرد از توی جوب آوردنش بیرون همسر دومم رو  دید اومد پشت دستش رو بوس کرد گفت بزار برگرده التماست میکنم 

زجه می‌زد خانوادش چقدر گریه کردن و هنوز خانوادش،هر از گاهی به مادرم زنگ میزنن یا پیام میدن

باید زرنگ باشی ادم خوب مشخصه 

عزیزم میگن که دور از شتر بخواب و خواب آشفته نبین.یا میگن که آدم ی کتابو دوبار نمیخونه.

نظر منو بخوای بی خیال شو.کلا بی خیال ازدواج...از مجردیت لذت ببر بخصوص ک الانم زندگیت خوبه و نیازی ب پول نداری میتونی بری سفر و...کلی خوش بگذرونی گور بابای شوهر و ازدواج و چ کنم چ کنمش.