از من به تمام دلشکستگان جهان
از من به همه اونایی که طعم ناکامی رو چشیدن
سلام
من یه تازه واردم
هفده روز که پاکم
پاک پاکم از حس دوست داشته شدن
پاکم از اعتماد
پاک پاکم از عشق
پاک از همه ی چیزایی که قشنگ بود ...
فعلا دارم خماری پس میدم
وسط ظرف شستن زار زار گریه میکنم
حتی امروز وسط خیابون ناگهان زدم زیر گریه و مستقیم همونو برگشتم خونه
مثلا لاکمیزنم پدیکور میکنم رژ میزنم
اما به خودم میام میبینم منم و دوتا چشم پف کرده از اشکو یک رژلب قرمز خوشگل...
من زنده ام واقعا؟
باریکلا چه جونی دارم واقعا
پاره تنم
معتمد ترین ادم زندگیم
دوماه شبانه روز به این پیکر بی جون من خنجر میزد
و من الان این پیکر بی جون رو بزک دوزک میکنم
و گاهی سرزنشش میکنم که چرا به کارات نمیرسی چرا افتادی کنج خونه
پاشو دیگه افرین که پیش هیییییچکس دم نزدی
عروسک خوشگلِ بزک شده ی خیمه شب بازی شوهرت پاشو واسش سفره بنداز😊