منو نامزدم تصمیم گرفتیم بریم مسافرت
کلیییی به مامانم اصرار کردم اونم قبول نمیکرد تا انقد باهاش حرف زدم گفت به شرطی که صیغه باشین اجازه میدم
من خودم اصن خوشم نمیاد از صیغه حتی از اسمشم خوشم نمیاد..کلا ن من ن خانواده ام مذهبی نیستیم نمیدونم چرا مامانم این شزطو گذاشت😐
به نامزدم گفتم اون خیلی مخالف بود میگفت هرگز صیغه نمیکنیم این چرت و پرتا چیه و..
من بخاطر نامزدم حاضر بودم قبول کنم ولی اون هیچ جوره قبول نمیکنه😕😕😕میگه مسافرتم میریم..اخه چجوری؟
یعنی حاضر نبود بخاطر من صبغه رو قبول کنه؟هزار تا فکر اومده تو ذهنم یعنی انقدی ذوق و اشتیاق نداشت برام ک بخواد همچین چیزیو قبول کنه؟