تقصیر خودته نه زنداداشت. به شوهر زنگ بزن بگو پول بفرسته. نه به پدرت برادرت زنگ بزن بگو دارو خریدم پول ندارم. یعنی چی غرور دارم وظیفمه.....
نونوایی نزدیک بیمارستان نیست یا نون فانتزی یدونه نون بخر بخور من باردار بودم ماه رمضون بیمارستان بستری شدم چون پرستارها سهم ناهار نداشتن غذامو خوردن بهم ندادن یادمه تا ساعت ۴ گرسنه گریه میکردم اون موقع ماه رمضون هیچ اغذیه فروشی اجازه کار نداشت طفلک همسرم در کبابی ها و رستورانها رو زده بود یکی دلش سوخته بود یکم غذا داده بود بارداریم هیچی دلم نمیخواست اما یک دقیقه گرسنگی رو نمیتونستم تحمل کنم اینو به دکتر گفتم گفت خیالت راحت تو پرونده نوشتم حتما بهت سریع غذا بدن هیچ وقت اون پرستارها رو فراموش نمیکنم یادمه به پرستار گفتم ناهارم رو بدید لااقل ی تکه نان بدید با نفرت نگام کرد گفت بده از بیرون برات بیارن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
