من دست خودم نیست بخدا حالم خوب نیست دکتر میرم قرص میخورم نگین کاری نمیکنی
صبح تا عصر تو خونه تنهام سعی میکنم گریه هامو بکنم جلو مامان بابام آروم باشم ولی باهاشون حرف نمیزنم چون چیزی بگن گریم میگیره
الآن بابام با گریه داد زد چرا گریه میکنی انقدر؟
مامانم گفت یا من سکته میکنم یا بابا یا خودت
خدایا من مردمم مهم نیست فقط مامان بابام چیزیشون نشه من بابام قلبش مشکل داره قرص میخوره😭
از خودم بدم میاد که به اینجا رسوندمشون