دقييييقا همين حرفو منم ميزدم
من از چهارده سالگي كشيدم تا بيست وچهار
كشيدم نه كشيدم الكي
درحدي ك يه قلم نتونستم جهيزيه ببرم
درس بي درس
وحشتناااااااك بودما
الان سفرهاي خارجه ام به راهه
نميگم ك دلت بسوزه ميگم ك بدوني در اينده نميدونيم دور يا نزديك همه چي درست ميشه، من الان اون ده سال يادم نمياد ك بگم از عمرم كم شده تو پنجاه سالگي هم برسه همه چيو فراموش ميكني حال ميكني به فكر سنت نباش يه كم اروم باش، انشالله شما اندازه من نميكشي زود روبراه ميشي
خاطرات فقيرانه بچه هارو بخون منم اونجا از زندگيم گفتم برو ببين بچه ها از كجا به كجا رسيدن
كيييف ميكني از معجزه ها