دائم خونه ما هستن😭

هعیییی خواهر چی بگم که دلم خونه از دست خودش و خانواده ی بیشعور و نفهمش،یک درصد فک کن چیزی بیارن ،حتی یه دونه نون نمیارن ،جمعه از صبح اومدن تا شب یکسره تو آشپزخونه دست تنها بدون هیچ کمکی بودم .حتی شوهر نکبتم به خودش یه تکونی نداد کمکم کنه،فقط خوردنو ریختن و همه جا رو به گوه کشیدن و گورشونو گم کردنو تا آخر شب فقط داشتم خونه رو جارو و دستمال و جمع و جور میکردم ،ظرفها رو گذاشته بودم برای فردا ،اون شب از درد کمر و پا نمیتونستم بخوابم و ناله میکردم.

خوتقصیر خودته دیگه خواهر توکه هیچی نمی گی شوهرت که هیچی نمی گه هرکارم می گن انجام می دیدمی خورن ومی ریزن شماجمع می کنید  اوناهم پرروشدن دیگه خونه شماروباهتل اشتباه گرفتن پیش خودشون می گن کجا بریم  ازاینجا بهتر البته ببخشیدا این طوری می گم شماهم شدید کلفته درخونشون خرجم که نمیارن راحت فقط یه چندبار اومدن روندید بهشون قول می دم دیگه نیان البته شوهرت هم نباید بهشون روبده همشم تقصیر همسرته پرروشون کرده شده ذلیل خونواده اش

دقیقا دیگه میخوام همینکارو کنم.بخدا خسته شدم از دستشون،از شوهرمم متنفرم که جلوشون یه لاله بی زبون و سربه زیر و ساکته ولی به من که میرسه یه زبون دراز نفهم بیشعوره

خودت روناراحت نکن عزیزم همین کاری که گفتم انجام بده انشالله درست می شه از قدیم گفتن ماهی روهروقت ازآب بگیری تازه اس ازالان سفت وسخت بگیر دیگه قول می دن نیان اگه هم بیان کمتر میان یواش یواش دیگه پاشون ازخونه شما بریده می شه زیرگوش شوهرت هم بخون جوری که ناراحت نشه بهش بگو به خونواده اش کمترروبده  بگو اون طوری خوانواده ات فکر می کنن ما نوکردرخونشون هستیم که هرچه کردن وهرچه گفتن مابگیم چشم بگو دارن ازاخلاق ما سواستفاده می کنن شوهرت هم خودت یواش یواش سرش به سنگ می خوره وآدم می شه 

عزیزم ،من اگه هر کاری بکنم بازم اونا میان چون میگن خونه ی مادرمونه،و برامون خاطره ست ،ول کن اینجا نیستن ،نمیتونم هیچجوره از دست مزاحمتهاشون خلاص بشم.فقط دیگه اینبار کم تحویل میگیرم و ریاد محل نمیدم

چرا خاهرشوهرا چشم دیدنه عروس رو ندارن دلیلش چیه؟

برادرته ها عضوی ازخانوادته باخانومشم رفیق شو کلی خوش بگذرونین باهم

افرین عزیزم خودت کم محلیشون کن خودشون می رن گم می شن خودتم ناراحت نکن 

چشم عزیزم ،مرسی از لطفت خواهر جونم،😘🙏🌹

منم مادرشوهرم دوتا کوچه فاصله داریم پارسال عید رفتم خونشون، ی بحثی پیش اومد بین همسرم و برادرش مادرش پشت داداشه رو گرفت ب ناحق، بعد منو بیرون ک میدید رو میگردوند!!!!!! منه هیچ کاره حالا ک چند ماهیه اکی شدن نرفتم خونشون اون هفته ای دوهفته ای میاد خونه ما سر میزنه میره

من حقو کاملا ب شما میدم وقتی دونفر ازدواج میکنن دیگه خونه زندگی مستقل دارن باید حرمت خودشون و خونه دیگری رو نگه دارن

پس خیلی رو داده مامانت بهش