باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
با آرامش وارد شوید! اگه آدم عنق و بیظرفیتی هستید، روی من ریپلای نکنید. صبر و حوصلهم رو دادم اجاره، اونم بدون پول پیش. اگه دنبال تخلیه انرژی منفی هستید، یه سایت بوکس باز کنید، اینجا رینگ اعصاب نیست. ممنون که درک میکنید
روی اعصابش کنترلی نداره چه سریع تصمیم گرفته که بزنتت
مو فرفری تونم 💇 من حوصله دعوا ندارم اگه میخوای دعوا کنی ریپلای نزن اگر قدم رنجه کردین و اومدین تاپیکم و دیدین نظرتون بی جواب موند ببخشید چون گاها تاپیکم شلوغ میشه
اره چرت و پرت گف منم باهاش حرف میزدم میگفتم تو نباید فلان کارو میکردی میگه تو گذشته زندگی میکنی بعد ...
حالا من که دقیق نمیدونم ماجرا چی بوده
ولی ادما محبت کردنشون مثل هم نیست
بعضیا کلامیه بعضیا عملیه مثلا بغل و بوس و اینا بعضیا با پول خرج کردن محبتشونو نشون میدن
باید شوهرتو بشناسی
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا