دقیقا چند ساعت پیش یاد کار عمه و عمو اینا افتادم
آخرای اردیبهشت بود ما رفته بودیم مسافرت اونجایی که رفته بودیم پنج ساعت با شهرمون فاصله داره
اونجا بودیم عمه ام اینا زنگ زدن که اومدیم دم درتون کجایید
گفتیم ما فلان شهریم
دوهفته بعد عمه مو دیدم گفت مردم از آیفون نگاه میکنن میگن خونه نیستیم