سوتی یا خاطره جالب دارین بگین بخندیم
منم لایک کنید
اومدم خم شم سینی چایی تعارف کنم تا خم شدم گو.زیدم
سر جلسه یه آزمون بودم همه جا ساکت ساکت شکم متاسفانه بلند بلند قار و قور میکرد حسابی خجالت کشیدم .
ی سری با اکسم دیت اول رفتیم پارک بعد ما قبلا دوست بودیم و میگف ک پدرش چقد عصبیه و حساس بعد رفتیم دیت دوستش اونور نیمکت خودش وسط منم اینور بعد یهو برگشت روب دوستش پشتشو کرد ب من گفت وای ملورین بابام من فقط پاشدم فرار کردم پام رفت تو منقل یه اقایی ک داشت کباب میزد و افتادم رو اون مرده ک کباب میزد دیگ شده بود سوژه خنده کل پارک
حوصله بنویسم ندارم
منم خودم بگم
یه بار با خانواده بابام اینا رفته بودیم کوه واسه پیک نیک همه هم بودن
بعد روی کوه یه گیاه هایی بود متل پونه منم بلند گفتم وای اینا کونه کوهی هستن به جای پونه کوهی گفتم کونه کوهی بعد پسر عمو هام اونقدر خندیدن خجالت کشیدم 😅🤣
من رفتم خونه یکی از اقوام بشقاب از دستم افتاد شکست بعد داشت جمع میکرد نگاش کردم گفتم فدا سرم 😂😂😂😂 به جای اینکه بگم ببخشید گفتم فدای سرم
بدبخت گفت مگه چیزی گفتم بهت
گفتم نه گفت دیوونه ای هااا
خداروشکر مثل خواهریم باهم وگرنه اب میشدم هرکسی دیگه ای بود خخخخ
فدای سرم 😎
یه بار دیگه هم برای اولین بار بدون مامانم رفتم سرم بزنم منم مریض و گیج بودم اصن یه وضی بعد حال راه رفتن و حرف زدن هم نداشتم
یه پرستار آقا که جون هم بودن میخاستن سرمم رو بزنن من هم چون مامانم نبودخیلی میترسیدم بعد همش میگفتم تورو خدا آروم بزن پسره تو چشاش یه از سنت خجالت بکش خاصی بود 😆🤣
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
