بیاین یه کم باهم بخندیم. از آرزو های مسخره ی بچگی مون بگیم.
مثلا خودم بچه بودم عاشق این بودم که فلج باشم و رو ویلچر بشینم😐😐😐😐 عاشق حرکت رو ویلچر بودم😂😂😂😂
😂😂😂😂😂
آرزو دارم کاش همه ی فانتزیهای بچگین حقیقت پیدا می کرد
عاشق کامران هومن بودم
اگه من از فانتزیام بگم فک میکنین روانی بودم😅😅😅
من ارزو داشتم پیش مامانم بخوابم برام کابوس شده بود اما داداشم نمیزاشت خودش میخوابید
من دوست داشتم سین و شین تو حرف زدن نوک زبونی باشه
فانتزی بچگیم شغل ایندم بود
همیشه میگفتم من خبرنگار هواشناسی میشم..چون اونا با خدا میتونن حرف بزنن‌و میدونن هوا فردا ججوری میشه😂
فک کنم ۶..۷ سالم بود شایدم بیشتر فهمیدم اینجوری نیس😎😇
شفا نمیده که😂
ارزو داشتم پولدار شم😂هنوز نشدم😂😂😂😂
اوف من عاشق عینک بودم
روزی نیم ساعت نگای خورشید میکردم تا چشام ضعیف بشه اخرش نشد 😃😃
من دوست داشتم کل دنیا از بیسکوییت های رنگارنگ اون کوچول خوشمزه ها....تشکیل شده باشه هرجا میرم و هروقت دلم خواست ازشون بخورم😐😓😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
