سلام ۳ ساله ازدواج کردم
مادرشوهرم الان چندماهه هربار منو میبینه میگه برای بچه دار شدن دکتر رفتید چی گفت و...
من دیگه دارم از رفتارش خسته میشم یا هر سری خونشون میرم حرفی میزنه ناراحت میشم
شوهرم میگه خودتو بزن به بیخیالی بهش گفتم تو با مادرت حرف بزن که کارشو انجام نده
یاخانوادت من شهر دیگه هستن همیشه میخواد بدونه ما کی میریم کی برمیگردیم و مدام بهانه استرس جاده را میکنه یا از خونشون میریم سمت خونمون مدام زنگ میزنه رسیدید
بین من و شوهرم مدام بحث هست دیگه خسته شدم راه حلی دارید کمکم کنید