سلام دخترا
اولا بگم خیلی باهاشون صمیمی نیستم و رو نمیدم در حد سلام علیک و صحبت های پیش پا افتاده باهاش هم کلام میشم
این خانم یکم زیادی اعتماد به نفس کاذب داره
و حس میکنم حسادتش رو ولی خوب زیاد اهمیت ندادم تا حالا ولی کاش همون اوایل ترمزشو میکشیدم
مثلا دارم با شوهرم یه صحبتی میکنم میپره وسط داره دفاع میکنه.اصلا لزومی نداره بپره وسط حرف ما
یا یه چیزی مثلا به پدر همسرم میگم این میاد فاز نصیحت برمیداره من اون لحظه اصلا جواب نمیدم یا تائید هم نمیکنم باز تکرار میکنه کاراشو
حقیقتش اصلا کاراشو قبول ندارم.حالا به خودش مربوطه
مثلا کارای مزخرف بی حساب کتاب زیاد میکنه.شوهرش میمونه خونه خودش با ما و پدرشوهر و اون یکی برادرشوهرمینا میاد بیرون.