۵ ساله خونه دارم یه بچه دارم
شوهرم سر کار نمیره خودم خرج زندگیو ب هر بد بختی هس دارم میدم هر چی خواسته براش فراهم کردم مسافرت بردم خرج خونه دادم اخرم طلبکاره ب جا این ک ممنون دار باشه
افسرده شدم همش دلم گریه میخاد محتاد بوده تازه ترکش دادم ۴ متر زبون در اورده منی ک کل خرج خونه و زندگیو و بچه و وامو مسافرتو همه چیو حتی پاکت سیگارشو میدم زورم میگیره باز غر غر و دعوا ام بکنه باهام خیلی خسته ام از این زندگی لنتی فقط ب خاطر بچم موندم