من دیدم که مادر به دخترش میگه ج ن....تو یکی بهت گفته طلاق بگیر ومیخوای طلاق بگیرید آبروی ما رو ببرید
به کل طایفه گفته دخترم ج ن....هستش وزنگ زده به اقوام که این معتاده ودوست پسر داره به شوهرش خیانت میکنه
وجلوی همسایه ها آبروش برده
دختره مریض شده بود میگفت از بس با مردها دوست شدید وپول ازشون گرفتید خدا مریضت کرده
زنگ میزد به شوهر دختره میگفتش این مجردی ج ن....بوده الان حواست باشه که با یکی فرار نکنه وای دختره زمان مجردیش چقدر با کابل وشنگ کتک خوردش خداشاهده به چشم خودم دیدم ومامانش هیچکاری نمیکردش وقتی کتک میخورد خودش آتیش بیار بودش تا داداش وداماد وبقیه این دختره رو کتک بزنند
بعد هم ازدواج کرد اینقدر مادرشوهرش اذیتش کرد با شوهره که مجبور شدش طلاق بگیره والانم بدبخت تنهای تنهاست
باورکن زندگیش خیلی بدتر از شماست همیشه میگه انگار بچه سرراهی بودم وگرنه مادری اینکار به حق بچه اش نمیکنه
تازه اینا یه ذره از کارش بوده به خدا