من بیچاره چون خوشگل بودم اروم بودم هزچی میگفتن هیچی نمیگفتم اینا حسویشون میشد خواهر شوهرام هی بیشتر میخواستن خردم کنن میخواستن بدبختیمو نالمو ببینن هی بیشتر بدی میکردن هی خانمی میکردم نقطه ضعف نشون نمیدادم همشون دست به یکی کرده بودن فقط منو زمین بزنن حالااز هر راهی بامسخره کردنم با تهمت هززگی با طرد کردن شوهرم با بی محلی به بچه هام با دعوا با جنگیرن باخانوادم ،همیشه میگفتم بزاز بیشتر خوبی کنم شاید دوستم بشن نگو میگفتن توبمیر خوشکل نباش چاق باش جلوم میگفتن اینارو مادر شوهرم پیام داده بود الهی سرطان بگیره عروسم به زنداداشم پیام دادع بود