مجبور بودم یاد بگیرم.به خاطر مشکل زانو.مدرسه دوقلو دختر و پسر.مربی زن گرفتم.راحت سوال میپرسیدم.دفتر یادداشت همراه میبردم.تو خونه با درب قابلمه تمرین میکردم.یه سری با سرعت لاین سرعت بودم.جاده باریک یه طرفه.پژویی سر راه پارک کرده بود و رفته بود.نزدیک بهش تا متوجه شدم.با آرامش تغیر لاین دادم.برادر شوهرم با ما بود گفت داشتم سکته میکردم.