2777
2789

برام لواشک خرید خوردم دلم ضعف رفت🤤

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

قسطو چک زیاد داره 

با این حال مثلا میریم بیرون یچی میبینم دلم میخوادش 

فرقی نمیکنه چه قیمت باشه اصلا ارزش خرید داشتع باشع یا نه همین که من میخوام میگه بریم بخریم 

بعد میفهمم پول فلان قسطشو داده خریده برام 

عادت ماهانه شدم مثل یه مادر ازم پرستاری میکرد دارو میوورد چایی درست میکرد چیزای گرم میوورد تا خوب بشم خودشو به درو دیوار زد و هرماه دقیقا همینجوریه طاقت درد کشیدنمو ندارم کاری از دستش برنیومدنی عصبی میشه عاشق این اخلاقشم

دوست بودیم سرباز بود شب ساعت۳ پامیشد که بره پادگان با اون حالش چون حال روحی من بد بود از پادگان برگشتنی با اون حجم خستگی با اینکه خونمون خیلی دور بود ازشون میومد نیم ساعت منو میدید بعد میرفت

هرماهم ماه‌گردمون گل میخرید 

ترکیب یه دسته گل با لباس سربازی و پیاده راه رفتن خیلی عاشقانه بود ولی اون موقع قدر نمیدونستم همش غر میزدم 🥺

در گریختن رستگاری نیست                                           بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند 🌱📚💡

شوهرم محل کارش ازما دوره 

صبح ک بچه ها میخان برن مدرسه زنگ میزنه گوشیو میگع بذار درگوششون تا صداشون کنم اونقدر بامهربونی صداشون میزنه ک جفتشون راحت ازخواب ناز بیدار میشن ازین کارش خوشم میاد خیلی خانواده دوسته

هربارهی میترکم هی از رو نمیرم بازمیام  یک عدد معتادنی نی سایت♧♧☆♧♧ازسال۸۹ ک پسرم متولدشد تا الان کاربرنی نی سایتم ...۱۰۰بار ترکیدم  دیگه قول میدم حرفای بی ربط نزنم ک منهدم نشم😍😍🤫منودوست داشته باش نی نی یار🤗
عادت ماهانه شدم مثل یه مادر ازم پرستاری میکرد دارو میوورد چایی درست میکرد چیزای گرم میوورد تا خوب بش ...

رمز موفقیتت چیه

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز