فکر اینکه میتونستم رفتارهای دیگه ای داشته باشم که مسیرمو عوض کنه، که بهم بی احترامی نشه، اذیتم میکنه.
همیشه احساسم میگفته که توی یه مسیر اشتباهم اما بهش گوش نمیدادم و یا ترسم جلومو میگرفت.
اصا ده سال پیش خودمو نمیتونم درک کنم .
اینکه خودمو مجبور کردم کسیو دوست داشته باشم که نداشتم و حتی خودمم باورم شده بود دوستش دارم.
و اصا رفتارهای کسی که اون زمان واقعا دوستش داشتمو نمیدیدم و الان متوجه میشم که احتمالا اونم منو دوست داشته🥲
استغفار کن پاک میشه
منم سوتی های وحشتناکم اذیتم میکنه روزا میشینم گریه میکنم بعد یهویی دیگ بهش فک نمیکنم و استعفار میکنم
خب اون تورو دوستداشته چرا دوسش نداشتی ادم سمی و بدذاتی بود ؟
احتمالا؟زندگیتو برمبنای شک و شبهه خراب نکن
گذشته ها گذشته.
اخی
وقتی هر اشتباهی در گذشته میشه باید درس اون اتفاق خوب بگیریم و به ادامه مسیر فکر کنیم چون گذشته رو نمیشه تغییر داد
منم همش فکر میکنم خیلی دیر به پختگی رسیدم همیشه در حال اشتباهم.
هیچ روزی مثل روزهای گذشته نمیشه
موضوع اینه توی زمان حال هم باز متوجه نمیشیم الان تصمیممون درسته یا نه... کار درست رو انجام میدیم یا نه ... باز احساسم داره میگه یه چیزی اشتباهه اما ترسام جلوشو میگیرن ... فقط الان سخت تر شره تغییر مسیر
