اون زنیکه که پشت فرمون بود زد به من و من گیر کردم به ماشینش و منو با خودش کشید رو آسفالت و دست و پام و کمرم پوستش رفت. بماند که چقدر تو اون سن زجر کشیدم ولی الان که 26 سالمه همه ی جای زخما شده گوشت اضافی و عملا همه ی بدنم جای زخمه. تاحالا هم نذاشتم خواستگار بیاد چون میدونم هیچ پسری با این موضوع برا ازدواج کنار نمیاد. افسردگی و وسواس فکری و استرس بیش از حد و ذهن آشفتمم که بماند. داداشمم که اسکیزوفرنی داره و عقب مونده ذهنیه. فکر کنم تا همیشه قراره مجرد بمونم