خب به نام خدا
اول ذوق میکنم قطعا
بعد میشینم یه دل سیر زار میزنم تا خالی شم
بعد یه دوش میگیرم و یه چای خوش رنگ و خوش طعم دم میکنم
لباس مورد علاقه ام رو میپوشم
موهام رو کوتاه میکنم
عکسای گوشیم رو انتقال میدم به یه فلش و بعد گوشیم رو داغون میکنم
سیمکارتام رو هم میسوزونم
وسایل شخصی ای که نمیخوام دست کسی بیفته رو نیست میکنم و دست خانواده ام رو میگیرم میبرم یه کلبه جنگلی
با خواهرام بازی میکنم و سر به سر خانواده ام میذارم
در آخر یه شام خوشمزه براشون درست میکنم
وقتی خوابیدن وصیت نامه مینویسم و به رفیقم زنگ میزنم میگم دمت گرم که بودی .. قوی بمون ..
به عنوان صحنه آخر هم با یه فلاسک چای میشینم به طبیعت خیره میشم و ریلکس میکنم تا وقتی که خورشید طلوع کنه و ۲۴ ساعتم تموم شه
شاید هم ساعت های آخر خودم رو به یه بیمارستان برسونم که اعضای بدنم اهدا شه
این وسطا یه فکری هم برای خرج کفن و دفن و قبر و مراسم و .. میکنم که حداقل دغدغه اون رو نداشته باشن