قضیه اینه که مادربنده تقریباهروز زنگ میزنه بامن درددل میکنه وازچیزایی که اذیت میشه توی طول روز وحرسی که میخوره ازدست بقیه مخصوصا زنداداشام و.....واسه من تعریف میکنه واونا روبه من منتقل میکنع.امکان نداره منم عصبی نشم ودچار سردرد نشم.ازاین کارش عصبانی میشم تقریبا ولی ازطرفی عذاب وجدان میگیرم میگم جز من کسی رو نداره که درد دل کنه هرچقدر هم میخام توجیهش کنم موفق نمیشم و بهم برچسب میزنه واقعا خیلی دارم این وسط له میشم ولی نمیتونم بیخیال ناراحتی وغصه خوردناش شم
شماجای من باشید چکارمیکنید.خواهش میکنم راهنمایی کنید واقعا کم اوردم .تازه هم زایمان کردم حالم همینجوریشم خوب نبس