ما با خانواده پدریم قطع رابطه هسم 8 ساله حدودا ن میریم ن میایم ن سلام ن علیک هیچ هیچییی
ی روز مامان بابام ک میشه مامان بزرگ من داخل خیابون جلو داداشم ک 7 سالشه رو میگیره میگ اینا یعنی ماها مامان بابام بت دروع میگن من مادرتم بیا بوست کنم
دذ صورتی ک وقتی ب دنیا امذ ب مامانم میگف 9 ماه خوردی خابیدی این شد این تیله موش
مامانم 3 ماهگی سر داداشم همههه کارای ختم بابای بابام رو میکرد قبلشمی سقط داشته بود حالش کلی بد بود
هیچ کدوم از این خانواده بابام هرومزاده ها کمکش نمیکردن
وقتی از 4 ماهگی تا 9 ماهگی ک دمیا9امد بچه تو بیمارستان بستری بود داخل کما هم رفت ولی خدا بهمون برش گردنوند
سر اینکه تو خیابون اینجثری بش گف مامانم بش برخورد
یابام ی ادم پخمه ک زندگی ب تخمشم نیس فقط راحتی خودش خوردن خابیدن ریدنش مهمه
مامانم کلی حرف زد مجبورش کرد زنگش بزنه
زنگ زدن ب مامان بابام اون واساا فش دادن مامانم و خانوادش مامانمم بش گفت گه نخور همین فقط
این رفاه بودب 5 تا دختراش ک میشه عمه من گفته بود ی کس. کش لاش یش ی روز جلو مامانم گرف واسادن زدن خوردن ک مامانم کلی زدش صورتش زخمی کرد ولی هنوزم گه خوری میکنه پیام زن داییم داده فش دادن ب ماملنم کلی حرفای کس. شر ک اصلاااا نمیشه بگم ایقدر بی ذات حروم.ی هسن
ی دختر دیگشم داخل سالن ارایشگلهش ماجرا رو میگ اونایی ک داخل سالن بودن پشت مامانم حرف میزنه اینام کلی بحث کرد با اینکه خودش جن. ده بود کلی حرفای ناجور ب مامانم زد
بابام کلااا پخمه هیچ کاری نمیکنه فقط میگ ولشون کن و اژشون میترسععع
الان از امتحانای نوبت اول ک اتفاق افتاده خونه ما ریخته بهم مامانم ن خواب ن غذا ن هیچی
بابامم ب تخمش نیس
مامانم با این عمه دومی ک کفتم تو سالن ارایشگاه چرت پرت گفته قبلا مثلا رفیق بودن
خیلی راز ازش داره مامانم میگ چون خیلی حرفای الکی تهمت الکی بهم زده میخام برم پیش شوهرش بگم زیر کیا خابیده و این حرفا
بابامم اصلا پشتش نیس
منم خیلی ناراحتم
میخام پیامش بدم هرچی فش بلدم بش بدم زیفه جن. ده رو