هر دردی ک از بی پولی میکشم از حسرت هام
از اینکه تو فامیل خودم میرم میشنوم میگن فلانی لباس بچه هاشو لباس خودشو خرج نمیکنن ...
شبش میام با گریه تا صبح بشه
فقط میگم خدایا توشاهدی روز خواستگاری اون خواهرش ک ب دروغ گفت دوتاخونه داره شغلش فلانه ماشین داره وفامیل دور بودن
خیالم راحت بود که حداقل ازلحاظ مالی اذیت نمیشم اما بعد عقد همه چی رو شد
ب همون شبایی که تا صبح از درد نداری نخوابیدم ازخدا خواستم خواهرش تقاص پس بده جوری نداری بکشه که زبانزد خاص وعام بشه