بله خواهر من
براش عروسی نگرفتن یعنی به ما گفتند نداریم پدر من هم جهاز رو که بردیم گزاشتیمش و اومدیم میگفتند نداریم حتی بریم مشهد ماهم گفتیم باشه دامادمونه گناه داره
یک هفته بعدش عروسی گرفتند مارو نگفتند به ماهم گفتند دیگه نیاید و برید
الان 3 سال گذشته اون اوایل چندبار پدر و مادرم رفتند و اومدند راهشون ندادند بی احترامی کردند اونا هم دیگه نرفتند ماهم الان 3 ساله خبری از ابجیم نداریم
اون سال اول خونه کرایه کردند براش چندماه بعد خالی کردند خونه رو و رفت با مادرشوهر توی خونه ی اونا،اثاث هاشو هم گزاشتن زیرزمین مادربزرگ دامادمون