یکی از اشناهامون واسه اولین بار میره پیش ی دعانویس میگفت تا رسیدم همه چیمو گفت گفت از کدوم مسیر اومدم ماشینم چیه و چ رنگیه توی راه با کی حرف زدم میگف همه جیو گف بعد این پرسیده بود ازکجا دونستی گف بود موکلم کل راه صندلی عقبت نشسته بوده میگف از ترس پاهام میلرزید بعد میگف برگشت بهم گف توام موکل داری ک اگه بخوای ببینیش بلید این سوره رو بخونی ک توی کاغذ نوشتم ولی ممکنه ک بعد از دیدنش دیوانه بشی چون فوق العاده ترسناکن اگه نمیترسی سوره رو بخون میکف تا اومدم بیزون سریع بدون اینکه ب کاغذ نگاکنم پرتش دادم