مادرشوهر از خدا بی خبرم کلی اذیتمون کرد پشتم حرف درآورد تهمت زد منو شوهرم بجون هم انداخت حالا خانم داره میره مکه
رفته در خونه مادرم گفته ب من بگه حلالش کنم
چطور روش شده هیچوقت نمیبخشمش هیچوقت
خدایا این تا دیروز پول نداشت قرض بده در حد دو هفته ب پسرش حالا میخواد بره مکه کلی هزینشه الکی ک نمیشه رفت واقعا تو کار خدا موندم
عزیزم مجبور که نیستی بگو حلالت نمیکنم
عزیزم حلال نکن
الکی بگو حلال کردم ولی دلت ملاکه نه حرفت
من اگه بودم حلال نمیکردم
متاسفانه خانواده ی شوهر منم مدام دنبال اینن مادوتارو به جون هم بندازن و تماشا کنن
بگوتامن راضی نباشم اون مکه رفتنت قبول نیس
بگونمی خوادحلالیت بگیری برواخلاق گندت رودرست کن تامردم درعذاب نباشند
حلال نکن تا حالش جا بیاد
پول خودشه خواسته قرض نده ولی بره مکه اینجا حق با اون
اونجا که گفتی اذیت کرده و تهمت و دخالت تو زندگی حق با شماست و اگه دوست نداری حلالش نکن و بش بگو حلال نکردم
حلال نکن
به عمد زندگی شما رو خراب کرده الان حلالیت میخواد؟ بخاطر مکه رفتن؟
من بودم حلالش نمیکزدم
باز مادرشوهرت توخوبه قبول دار شده که ظلمی کرده وباید حلالیت بطلبه بعضی ها که اصلا قبول ندارند وبه خودشون نمیشکنند که حلالیت بطلبند
