با کسی یکساله تو رابطم که از لحاظ موقعیت و اخلاقی خیلی اوکی بودیم و هستیم ولی ایشون 14 سال از من بزرگترن و قیافشون از من واقعا بیشتذ میزنه یعنی تابلوعه اخلاف سنیمون زیاده من اوایل جذب اخلاقش شدم کم کم ازش خوشم اومد از خیلی لحاظ اوکیه یمدت که گذشت حرف ازدواج زد و رابطمون جدی تر شد و رابطمون فراتر رفت از بعضی لحاظ (امیدوارم خودتون متوجه بشید از چه لحاظ) و طی یه اتفاق کاری که نباید میشد اتفاق افتاد و من الان شب و روز ندارم چون من اصلا مطمئن نبودم بابت ازدواج با ایشون و الان بشدت روزگارم سیاه شده ایشون میگن همه جوره پام هستن یعنی از لحاظ ازدواج و اینا ولی من وقتی نگاه میکنم میبینم دوسش ندارم و نمیتونم به ازدواج باهاش فکر کنم تز یطرفم نمیدونم چیکار کنم بابت اون اتفاق احساس میکنم مجبورم ادامه بدم
توروخدا مثل یه خواهر راهنماییم کنین من چیکار کنم خواهش میکنم سرزنشم نکین حالم خیلی بدتراز چیزیه که فکرشو بکنین😔😔