توی تایپک های قبل گفتم راجبش کامل که خواهر شوهرم خونه خریده براش و خودش بیکاره و اینا
خودش بیکاره
وو خواهر وسطی و بزرگه پول اجاره خونشو دادن چون بیکاره خودش
بچه های کوچیکمو گذاشتم پیش مادر و خالم به زحمت رفتم خونشون کمک اونا
بعد از 4ساعت کار شوهرم داشت زمین رو تی میکشید بهش گفت با کفش کثیف نیا اینور اونم عصبانی شد و به ما و خواهر وسطیش گفت همتون از حسودیتون هست که دستور میدید و ما هم هیچی نگفتیم و الکی من سریع صحنه رو ترک کردم و رفتم پایین و بهونه بچه کوچیکام و اوردم
اخه یکی نیست بگه بندهه خدااا پول اجارا خونتو همشو خواهرات دادن
به چیت حسودیم چه به شغلت یا خونت
شما بودید چی میگفتید؟