2777
2789
عنوان

یادی از عشقای قدیمی

| مشاهده متن کامل بحث + 681 بازدید | 51 پست

من اولین بار اول دبیرستان عاشق شدم یه روز یه پسره گفت مامان بچم میشی دیدم یه گربه تو بغلشه بعد با هم دوست شدیم 3 سال دوست بودیم بعد گربش رفت زیر ماشین دوستیمون تموم شد چون من مامان گربش بودم که به فنا رفت این بود انشای من عشقه نوجوونی بود دیگه😆

برای برنگیختن حسادت اسب سوار خر نشو همین دیگه گفتم سوار هر خری نشین                                                                                         یه عده انگار دوراز جون ادم نیستن مثله ادم باهاشون حرف میزنی گاز میگیرن 😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕متاسفانه بعضیارو نمیشه قانع کرد، باید به نفهمیشون احترام گذاشت                                به بعضی ها باید گفت کورمون نکنی با اون روشن فکریت چلچراغ

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خودت متاهلی؟

بله یه پسر دارم. با اینکه شوهر خوبی ندارم و عشقم هرگز بهم خیانت نکرده بود و تو اوج عاشقی گند زده شد به زندگیمون اما اون دیگه جایی تو زندگی من نداره فقط یه خاطره خیلی شیرینه 

مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش 
من درکت میکنم ولی من اگر برگردمم عقب همسرمو انتخاب میکنم

همسرم از اون خیلی سرسره. 

اما همش میگم چراااا در حقم اینکارو کردن. 

دوست صمیمی و کسی که ادعایی عاشقی داشت.

 از دو طرف ضربه زدن 😐

واااای نگووو اسمش سعید بود اول دبیرستان که بودیم بردنمون اردو اونجا بهم شماره داد منم گرفتم دوست شدیم سال بعدش که انتخاب رشته کردم مدرسم عوض شد بادختر عموش هم کلاس شدم و همچتان دوست بودیم واقعااااا عاشق هم بودیم الهی من خییییلی اذیتش میکردم خیییلی از دست کارام حرص میخورد اومد خواستگاریم بابای من و مامان اون راضی نبودن نشددد هنوزم به یادشم اونم همینطور تابستون پارسالعروسیش بود یه گروه از بچه های مدرسمون داریم دخترعموش اونجاس میگفت چند وقت پیشا حرف تو شد اشک تو چشاش جمع شد گفت بهش بگو هییییچوقت فراموشش نمیکنم اون اولین و آخرین کسی بود که انقدر عاشقش بودم میگفت هنوزم اسمت میاد حالت صورتش یه جوری میشه خطمو عوض نکردم از اونموقع ها تا الان میگفت گفته عکساشو همیشه چک میکنم عکس دخترمم دیده و گفته که عاشق دخترشم خیلی نازه وااااای خدا حالم بد شد دوباره منم هیچوقت فراموشش نمیکنم مخصوصا غیرتی شدناشو خییییلی عاشقم بود واقعا دیگه بعد اون هیچکس انقد عاشقم نشد حتی شوهرم یادش به خییییر...

دنیای دخترانه صورتیه من دلم برات تنگ شده.برایـ گوشواره های گل شیپوری برای عروسکام نازنین و مریم☺️برای پیراهن های گلگلی که مادرم با چرخ دستیش برام میدوخت و پولک دوزی میکرد برای رمان های قرمز وموهای بافته برای بوته های گل یاس و عطر خوب پختن رب خونگی تو حیاط مادربزرگم برای همه ی اونروزهای قشنگ که زود گذشت.💋🌺🌈💐🌹
😢😢😢

همه اون چیزی بود که تو زندگی آرزوشو داشتم.واقعا داغون شدم از نبودنش اونم همینطور هنوزم ته دلم یه حسی به میگه شاید یه روزی یه تیکه از زمان تو آینده من و اون باهم...

دنیای دخترانه صورتیه من دلم برات تنگ شده.برایـ گوشواره های گل شیپوری برای عروسکام نازنین و مریم☺️برای پیراهن های گلگلی که مادرم با چرخ دستیش برام میدوخت و پولک دوزی میکرد برای رمان های قرمز وموهای بافته برای بوته های گل یاس و عطر خوب پختن رب خونگی تو حیاط مادربزرگم برای همه ی اونروزهای قشنگ که زود گذشت.💋🌺🌈💐🌹

من از اینکه میبینم زنشو انقدددر خوشبخت کرده احساس غرور به دست میده چون فهمیدم درست شناختمش.البته منم خوشبختم شوهرم واقعا دوسم داره و از گذشته هم خبر داره  ما جفتمون خوشبختیم اما واقعا همدیگرو کم داریم تو زندگیامون

دنیای دخترانه صورتیه من دلم برات تنگ شده.برایـ گوشواره های گل شیپوری برای عروسکام نازنین و مریم☺️برای پیراهن های گلگلی که مادرم با چرخ دستیش برام میدوخت و پولک دوزی میکرد برای رمان های قرمز وموهای بافته برای بوته های گل یاس و عطر خوب پختن رب خونگی تو حیاط مادربزرگم برای همه ی اونروزهای قشنگ که زود گذشت.💋🌺🌈💐🌹
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز