خواهرشوهرم از کربلا اومده بود بعد سفره میخاست بندازه
خودش خونه اش یه شهر دیگه بود
ولی اینجا خونه باباش و داداشاش و خواهراش بود هممونم تو یه ساختمون بودیم اینا میگن خونه تو میخایم بندازیم😐😐😐😐
اخه چرا نره خونه باباش؟؟خونه آبجی های جون جونیش؟؟؟؟چون اونا حوصله زحمت و
ندارن خونشون میترسن کثیف شه 😂
چرا خونه من سفره بندازن یا خدا 😐😐😐😐