سلام و درود به روی ماه تون 😍
حالتون چطوره؟
امروز صبح مادر جاری ام تماس گرفت و گفت اومدم دکتر میشه بیام خونه ی شما چندساعتی مزاحم بشم ؟ من متعجب شدم چون مادر جاری ام خیلی خانم سرد و سنگینی هست و اهل رفت و امد نیستن.
من پارسال عروسی ام رو بخاطر دخالت ها و بی احترامی های شدید مادرهمسرم بهم زدم، بعد از قهر و کشمکش الان با همسرم زندگی میکنیم و با خانواده اش قطع رابطه هستم.
و حالا قرار بود عروسی جاری ام رو بگیرن ، جاری کوچیکه انتخاب مادرهمسرم هستن و دنبال عروس کم سن بودن تا تربیتش کنن و جاری ام زیربار حرفشون نرفته.
خلاصه بگم به مشکل برخورد کردن و مادر جاری گفت میخوایم مراسم رو کنسل کنیم و تو با برادر شوهرت صحبت کن بلکه فرجی بشه.... چون حرف تورو خیلی قبول داره.
انگاری قطع رابطه هستن و مساله خیلی جدی هست.
من نمیخوام درگیر مسائل شخصی شون بشم نمیدونم چرا میخوان منو دخالت بدن؟ چرا اصلا این حرفارو به من گفتن؟
حتی اینجا بودنشون مساله خواهد شد و بازهم مادرهمسرم همه چی رو گردن من میندازه...
دوستان چکار کنم؟ الان هم موندن اینجا من هم تنها هستم همسرم میگه خوشرویی نکن تا برن ولی خب ادب حکم میکنه با مهمان خوب رفتار کنی...
واقعا حوصله دردسر ندارم .