تو نامه نوشته بود که زن جفرودی ملوک خانم بچه دار نمیشده بعد ثریا رو از یه زن فقیر میخره و بزرگش میکنه تا ۱۴ سالش میشه بعد به خواست خدا حامله میشه و طلا به دنیا میاد و ثریا کینه طلا رو به دل میگیره بعد جفرودی از ثریا میخواد که اگه ارث میخوای باید از طلا مراقبت کنی و ثریا سر این معامله طلا رو دوست داشته نه بخاطر اینکه خواهر بودن