" یه کریسمس باحال "
24 سپتامبر سال 1914, ارتش های آلمان, بریتانیا و فرانسه در جنگ جهانی اول با هم می جنگیدند. شب کریسمس, جنگ را تعطیل میکنند که چند ساعت را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان شروع به خواندن ترانه ی کریسمس مبارک میکند.
صدای او را سربازان دیگر می شنوند و با پرچم های سفید به نشانه ی صلح از خاکریز بالا می آیند و به ارتش آلمان ملحق می شوند.
آن شب سه ارتش با هم شام می خورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی فرماندهان با هم تصمیم می گیرند که از فردا , دوباره جنگ را ادامه دهند.
فردا صبح دست و دل سربازان به جنگ نمی رود. و شب قبل آنقدر با هم رفیق شده اند که از پشت خاکریز به هم دست تکان می دهند.
آنها دوباره دور هم جمع می شوند و با هم فوتبال بازی میکنند و عکس می گیرند . حتی آدرس خانه های هم را میگیرند که بعد جنگ از کشور هم دیدن کنند.
متن نامه های سربازان آن دوران به خانواده هایشان که به آنها اطمینان می دهند که اینجا از جنگ خبری نیست, بعدها بازتاب جهانی داشت و خواننده ی مشهوری به نام " کریس دی برگ " متن یکی از این نامه های سربازان را در یک حراجی 15 هزار یورو خرید.. این آتش بس نا نوشته در سال 2005 با استناد به همین مدارک به صورت فیلم ساخته شد و جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت.
یاد من باشد می شود " صلح و انسانیت " را در خشن ترین جنگ های جهانی به نمایش گذاشت, چرا من در زندگیم پیاده نکنم؟