کتک کاری کردیم

از لحاظ مالی خوبه ولی خیلی همش دنبال پوله

همه زندگیش شده پول 

اصلا اهل حرف زدن و صحبت نیست

تا می‌شینم باهاش حرف بزنم پا میشه می‌ره

اصلا حوصله حرف زدن نداره

همه چیزو می‌ریزه تو خودش یهو منفجر میشه سر من خالی می‌کنه

از سرکار که بیاد سریع تلوزیون و گوشی تنها چیزای زندگیش میشن

حتی هفته ای یکبار هم وقت نداره برا من و بچم 

از زندگی فقط پول درآوردن رو یادگرفته

به من اجازه کار کردن نمی‌ده منم فقط گاهی تو کارگاهش میرم کار میکنم سرش شلوغ باشه اونجا چیزی نمیگه چون کارش شلوغ باشه لنگ من میشه یه چندرغازی هم به من میده که اونم انقدررررر بداخلاقی می‌کنه و قیافه میگیره تا بدم به خودش 

محبت بهش زیاد میکنم

نمی‌دونم چشه هر ماه دو هفته قهره یه هفته تو قیافه یه هفته نهایت معمولی باشه باهام

ولی هروقت نشستم باهاش صحبت کنم که عزیزجان من دوست دارم ولی تو یه کارایی می‌کنی دلم می‌شکنه بهش برمیخوره و قهر می‌کنه دیگه به ادامه حرف نمی‌رسیم 

ممنون

انشاالله مشکل از زندگی همه بره .

آره کاش اونم حرف میزد لااقل بدونم مشکل کجاس دردش چیه

هیچ وقت حرف نمیزنه فقط قهر می‌کنه بعد یکی دو الی سه هفته قهر که میرم منت کشی خوب میشه یه هفته خوبه دوباره قهر ...

به مامانش هم که میگم شما ببین مشکلش با من چیه میگه من ترجیح میدم دخالت نکنم 

رفت و آمدی نداشتیم

اونا خانواده همه پسر دار ماهم دختر مامانم رفت و آمد نمی‌کرد چون اخلاق شوهرخالمم خوب نیست

ما تو دوران عقد هم خیلییییی مشکل داشتیم ولی هی گفتیم بریم سر خونمون خوب میشه

اومدیم سر خونمون همه چی خوب بود تا پنج ماه بعدش دیگه حامله بودم و روحیم حساس شوهرمم به شدت بداخلاق شد و بعدش دیگه هیچی نشد که درست بشه

اولین بار که بهم بی احترامی کرد هم تو همون حاملگیم بود