"آنه شرلی" ای در مغزم نویسندگی میکند و "جودی آبوتی" در رفتارهایم خودش را فریاد میزند🧡من تو سکوت شناختم رقص پروانه را...🦋افکارم رو مینویسم گاها مثل طوفانی هستن که کاغذها رو خط خطی میکنن و میدرن و گاها دخترکی زیر کلماتم با گل های لای موهاش برایم ویولون مینوازد و نسیم،چین های دامنش رو تاب میدهد🌸یک عدد خیال پرداز با رمان های احساسی و درام و یک نیمچه نویسنده نوپا🐣دوچرخه سواری رو دوست دارم و از بادی که به صورتم میخوره حس پرواز رو تجربه میکنم،اتوبوس سواری رو دوست دارم چون برای مدتی با غریبه ها همدل میشم برای رسیدن به مقصدی که در مسیرش باهاشون همقدم بودم🍃باور دارم انسان موجودی محترم و گنجینه ای زنده است،حتی اگر ردپایش برف ها را زشت کند تو نمیدانی این حفره های موقت چه دانه هایی را در خود میپذیرد و نهالی امیدبخش را رشد میدهد💛
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
نمیشناسم کسیو سر هیچ .همه تا اعماق وجود سوختن و تحمل کردن.
نظرم اینه اگه کسی بی دلیل و سرهیچ طلاق گرفتن کسی زیر سرشون بوده
ولی ایناییکه همیشه دست و پاهاشون یخه،،،خیلی بیشتر از بقیه گناه دارن😓😓چون خیلی بیشتر ازبقیه فکرمیکنن و همین باعث میشه بیشتر تمرکزقلب روی پمپاژ خون ب سمت مغزباشه.این آدما،آدمایین ک یک رنج بزرگی رو تحمل کردن و یک غصه ی بزرگ و یک زخم ناحق تو دلشون هست...💔💔