2777
2789
عنوان

سو تفاهم خواستگارممم

666 بازدید | 32 پست

بچه ها خواستگارم دو سال‌ دنبالم بود و هی میرفتن و می اومدن (دلیل اینکه میگفتیم نه این بود که داداشم مریض بود و من تصمیم نداشتم اون موقع ازدواج کنم و اونا ول کن نبودن)

پسره اینجوری بود که بهم میگف اگه از در بیرونم میکردین از پنجره می اومدم …

تقریبا دو هفته پیش یه اتفاقی افتاد که یه دلخوری کوچیک به وجود اومد

ولی نه بی احترامی کردیم به هم و نه چیز خیلی‌ بزرگی بود

میخام بدونم احتمال برگشتش وجود داره ؟ 

علت دلخوری هم این بود که من یک ماه بود سر کار نمیرفتم و اون پسر فهمید و ازم دلخور شد که چرا بهش نگفتم چرا نامحرم دونستمش و من بهش توضیح دادم که من بارها بهت گفته بودم از اونجا میخام در بیام و برم به جای دیگه 

میگفت نه باید منو محرم میدونستی و بهم از تصمیمت میگفتی 

بعد زنگ زده بود به پدرم که حرف بزنه پدرم گفته بود الان خواستگارشی و نباید انقدر واست این موضوع مهم باشه و الان اختیارش با منه  

.

خواهرش چند روز پیش پیام داد بهم گفت داداشم از اینکه بهش نگفتی یک ماهه نمیری و پنهان کردی و از این که پدرت بهش گفته به تو یه جورایی مربوط نیست ناراحت شده و میگه نه میتونم اعتماد کنم و نه زندگی …

خوده اون پسرم جواب زنگ و تلفنمو نداد که واسش‌ توضیح بدم منم یه پیام بهش دادم و ازش معذرت خاهی کردم و گفتم منظورم پنهان کاری نبوده و دیگه از تصمیماتم بهت میگم اما جوابم نداد

اما میدونم خیلییییییییی دوسم داشت در حدی که دیگه منو زن خودش میدونست

بچه ها زمان باعث میشه برگرده ؟ من الان سکوت کردم 

(بچه ها بازم تاکیید میکنمم خیلی دوسم داشت و دوسال دنبالم بودن)

تورو خدا نکین دیده الان شاغل نیسی پشیمون شده نه این نیس چون میدونس میخاک برم یه جای دیگه و من حقوقم اونقدر زیاد نبود که بخاد طمع کنه ضمن اینکه میدونس من پدر پولداری دارم 

خب جدی خواستگارت بوده چرا خودتو ملزم به جواب دادن میدونی؟

پدرت راست میگه به اون چه ربطی داره؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

حق داشته 

بعد ی ماه ی اشارهدب موضوع میکردی بد نبوده

 مادر از مرگ نمیترسد...تنها نگرانی یک مادر این است که فرزندش را در دنیایی تنها بگذارد که هیچکس مانند او دوستش نخواهد داشت.

راستش برای تو‌موضوع خیلی بزرگی نبوده ولی برای اون بوده.

با خوندن تاپیکت منم ناراحت شدم که چرا بهش نگفتی. یکماه تمام سرکار نرفتی چه دلیلی داشت نگی؟ اگه اونو مثل همسر اینده ات میدیدی باید بهش میگفتی و مشورت میکردی ، حرف پدرت غرورشو خورد کرد ، دوسال پات موند و بخاطرت تلاش کرد که اخرش بهش بگن تو حقی نداری؟ تو این شرایط عمیقا قلب و غرور یه مرد میشکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چقدر خلوته

hugythjffvh | 1 دقیقه پیش

چقدر خلوته

hugythjffvh | 3 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز