2777
2789

من بگم ببینید عجیب نیس؟ ما مثلا میریم اونجا همگی. چندتا نوه ی بزرگ هست که اونا هیچ کاری نمیکنن. پسرها و دامادها هم کلا سفره که پهن شد از روی مبل منتقل میشن سر سفره و بعد از سفره دوباره منتقل میشن روی مبل. خواهرشوهرا گاهی گداری کمک میکنن اما صرفا در حد سفره پهن و جمع کردن. کم پیش میاد پذیرایی کنن یا ظرف بشورن. و حالا توی این شرایط که همه نشستن و چشاشون روی عروس ها زومه که عروسها بیارن و ببرن و بشورن. حتی آدم حالش خوب نباشه و بخواد بشینه هم یه طوری نگاه میکنن که انگار داری از انجام وظیفه ت کوتاهی میکنی. حالا حتی اگه باردار هم باشی. 

یه بار تکون نخوری درست میشه همین

خانوم بادکنکی‌ام🎈«اگر طرفدار این‌شرایط‌فعلی‌مملکتی‌تو‌تاپیکای‌سیاسی رو من ‌ریپ نزن حوصلت‌ندارم‌کاربریمم ‌دوست دارم»

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تازه این فقط به چپ چپ نگاه کردن ختم نمیشه. مستقیما به عروسها میگن که بیایید برا دامادها چایی ببرید. توجه کنید به دامادها نه پسرها حتی... پسرهای خودشون هم اونقدری ارزش ندارن که دامادها دارن.

کلا هرچی هم اول به دامادها تعارف میشه. بعدش بچه های داماد. بعدش دخترها. بعدش اگه چیزی موند پسرها و نوه های پسری. عروسها هم چیزی بخورن اینا ناراحت میشن

شوهر من خونه ی مامانم بلد میشه، کمک میکنه، شوهر خواهر بزرگمم ، این جوری میبینه کمک میکنه.

پسرای خواهرمم، داداش مجردامم، من بهشون زبونی میگم کمک میکنن.

تقریبا موقع سفره ، همه سرپا میشن، به جز بابام و من، اونم عذر موجه داریم

ما هم همینه با این تفاوت که خواهر شوهر ندارم. ما از در میریم تو مادرشوهرم چسب زمینه تا وقتی بریم. فقط دهنش حرکت میکنه دستور میده، سفره بنداز فلانو بیار چای دم کن میوه بیار. فقط یه زحمت میکشه اونم میاد سر سفره غذاشو میخوره بعدم عقب عقب میره تکیه میده...

مابرعکسیم خوهرشوهرهای بیچاره کارمیکنن ماعروساهم یه حرکت ریزی میزنیم بیشتر من پامیشم چون کوچیکم. وای ازاین نوه های بزرگ مفت خور شوهرم میگه این زائو هستن میخورن میرن اتاق استراحت

ما هم همینه با این تفاوت که خواهر شوهر ندارم. ما از در میریم تو مادرشوهرم چسب زمینه تا وقتی بریم. فق ...

کاش مامان منم اینجوری بود، من خیلی ناراحت میشم، خیلی بریم اونجا، هی خم و راست میشه.

من عصبی میشم.

من کار نمی تونم انجام بدم، شوهرم پامیشه کمک کنه، هی میگه نه تو بشین، هی بهم میگه نزار کمک کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز