اقا من یه ساله با یه اقایی تو رابطم بعد اون اولاش که چندماه گذشته بود که وارد رابطه شده بودیم حالا یه بحثی پیش اومد که اون اقا گف اصن معلوم نیس ما در اینده باهم باشیم یانه حالا من گفتم چرا؟اون گفت که حالا ممکنه بخاطر. خانوادمون باشه بخاطر سنمون باشه(۹ سال ازم بزرگتره)که من خیلی بهم برخورد و باهاش کات کردم سر همین موضوع که خودش بعد چندماه برگشت دوباره و دوباره بک زدیم
حالا من جندشب پیش برگشتم بهش گفتم که تو منو دوسنداری(بخاطر اینکه با بعضی وقتا دوباره میگه معلوم نیس در اینده جه اتفاقی میوفته و من چندسال دیگه که تو این حرفای منو درک کنی و از رفتنم ناراحت نشی من میرم)
بعد گف که من خیلی تورو دوسدارم هیچوقت اندازه تو کسیو دوس نداشتم و حتی اولین باره که عشقو تجربه میکنم قبل تو دوسدختر داشتم ولی اینطوری اصن عاشق نبودم (هیچوقت از گل بهم نازک تر نگفته بی نهایت هم اخلاق و رفتارش باهام خوبه حتی نمیزاره ۱ دقیقه ناراحت شم)خلاصه که منظورش اینه که رابطمون به ازدواج ختم نمیشه و من دوباره عصبی شدمو گفتم نه باید کات کنیم همین امشب اونم میگفت که اصن بایدی درکار نیست چرا باید الان کات کنیم من اینده نگرم نگفتم که الان کات کنیم توچه مشکلی داری با اینکه من الان باشم بعدم خب فهمید که خیلی ناراحت شدمو گریه کردم اونم عصبی شد و کف اصن برام مهم نیست بعدا وابسته تر میشیم یانه حتی برام مهم نیست چه اتفاقی میوفته مهم الانه که تو مال منی و نمیزارم کات کنی و بری که باز دوباره اشتی کردیم حالا من واقعا فازشو درک نمیکنم واقعا پسر خوبیه و بینهایت دوسشدارم وبینهایت دوسم داره ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم الان حتی من به ازدواجم فک نمیکنم فقط میکم که باهم بمونیم حالا به نظر شما من چیکار کنم؟اون درست میگه که فقط به زمان حال فک کنیم و در اینده که من به درک بیشتری رسیدم بره یا همین الان کات کنیم؟چون اینم گفت که من نمیخام الان تو این وضعیت و شرایط تنهات بزارم چون جامعه پر گرگه و از این حرفا
حالا چیکار کنم من😕.