میگن خونه مادرشوهر زندگی کن منم یه مدت کوتاه زندگی کردم باهاش ،تنها ک بودم مادرشوهرم کارایی میکرد و خودتون بهتر میدونید سخته و گفت تا کی میخوای با من زندگی کنی برو خونه خودت
برادرشوهرمم گفت این چای و اب و برق اینا پول میخوره (درصورتیکه خرید با شوهرم بود و چقدر پولش میرفت چون مهمون زیاد داشتن)
الان رفتم خونه خودم میگه بیاین با من زندگی کنید ،یا پسرم بیاد
دوست داره فقط پسرش پیشش باشه و بهم گفت تو پسرمو ازم دزدیدی
اصلانری بزارانقدبگه خسته شه
منم از وقتی شوهرم اومد شهر من زندگی کنه باهام دشمن شد
ولش کنا فکر کنه دزدیدی بگو اخرش که چی
هرکی زندگی خودش رو داره😒
به مادرشوهرت بگو خودت گفتی تا کی میخای با من زندگی کنی برو خونه خودت منم رفتم خونه خودم..
به برادرشوهرتم بگو هم پول همسرم میرفت هم منت آب و چای و برق سرم میزاشتی از این به بعد تو برو با مادرت زندگی کن منتشم سر خودتون باشه
بگو توهم چندسال پیش، شوهرتو از مامانش دزدیدی، چیزی که عوض داره گله نداره
واکنش نشون نده خودش خسته می شه بذار فکر کنه داره با دیوار دعوا می کنه😁🤷🏻♀️
نمیشه که مرد بره زن بمونه هیچی نگو به شوهرت بگو نمیرم اون خودش جواب بده زیاد هم حرف زدن بگو مادر جان یه مدت نشستم کلی مشکل پیش اومد
ای خواهر
من که پیششون هم زندگی نکردم
برگشت گفت پسر بزرگ کردم الان تو بغل دخترمردمه
منم گفتم اگه طالبی برش میگردونم گفت نهههه ناراحت نشی ها مثلا میگم
گذشت باردار بودم باز گفت
منم گفتم با خوشروئی کار دنیا همینه یه روز شما آقاجون رو از مادرش جدا کردین
یه روزم دختر مردم، پسر شما رو از شما
