توی این بین بعضی از کاربرا واقعا چیزای وحشتناکی تعریف میکردند که واقعا میترسیدمو اصلا دیگه از قید شروع کردنش میگذشتم.
تا اینکه یه شب یه کاربر تاپیک زده بود و خیلی تعریف کرده بود که با خوندنش بخت خواهرم باز شده و چند نفر دیگه هم اومده بودند برای گشایش کارهاشون تایید کرده بودند و بعضی ها هم اصلا نتیجه ای نگرفته بودند.
اون شب اون کاربر خیلی تشویق کرد که بخونو ... حیف که کاربریشون را فراموش کردم برای تگ ولی هرجا هست خدا براش بهترینها را بسازه.