دختره...تو کتابخونه باهم اشنا شدیم این ۲هفته خیلی باهم مچ شدیم و سر شوخی زیاد اون هی بهم فحاشای ناموسی بد جور بهم میده بهش گفتم جلوی من فحش نده کار خودشو میکنه این هیچی... ناخناش خیلی بلنده مث گربه هی چنگم میاره منم امروز دیگه اعصابم خورد شد ناخن ندارم اصن با انگشتام رو دستش فشار دادم دیدم خون اومد دستش😐💔پوستش خیلی حساسه من نمیدونستم دیگه اون باهام قهر کرد اخه ینی ب خدا اگ پوست من کلفت نبود اونم عین چی خون می اومد
اعصابم خیلی ب هم ریخت دیگه نتونستم درس بخونم
فردام نمیخوام برم کتابخونه اعصابم کلا ...
ازش معذرت خواهی کردم گفت مهم نیس ولی میدونم از دستم ناراحته