وای بچه ها دارم از استرس میمیرم
تقریبا یک سال هست تو عقدم
همسرم همه میگن لجباز و کله خرابه من که چیزی ندیدم تو این یکسال
حالا امروز هم دعوت شدم خونه خواهرش (خواهرش دعوتم نکرده خود شوهرم گفت پاشو بریم ) هم خونه داییم
منم بعد پنج سال عموم دعوتم کرده حالت آشتی کنونه
حالا همسرم میگه نه باید بریم خونه خواهر من روز پدره
منم گفتم نه من نمیام اونجا تو اکه خواستی بیا باهم بریم خونه عموی من و گرنه هرکسی بره هرجا راحت تره
حالا از صبح داره تهدید میکنه حق نداری بری
اگه بری نمیزارم دیگه دانشگاه بری
نمیزارم سر کار بری
من که امشب میرم
میخوام ببینم میخواد چیکار کنه
مامانم میگه تهدید تو خالیه
کاری نمیتونه بکنه
ولی بازم استرسی شدم